اعتقاد به “تولد دوباره” در آیین هندوان باستان

هندوستان، کشوری باستانی است که قومی‌‌‌ کهنسال پیش از دوهزار سال قبل از میلاد در آن سرزمین می‌زیستند و «وداها، کتاب مقدس هندوهاست که به زبان سانسکریت نوشته شده است. در فکر اکثریت هندوان، جهان طبیعت نه فقط مشکلاتی در حل مسائل مربوط به زندگی و روح و عقل ایجاد کرده است، بلکه مظاهر صوری آن، فریبنده و درست متضاد با حقیقت است. آنها معتقدند که خطای عمده انسان در طرز اندیشه و تفکر اوست، و شقاوت‌ها و بدبختیهای آدمي نتیجه فریبی است که در ظاهر اشیاء موجود است.»[1]

از ديدگاه آنها،اين جهان و همه اجزاى آن در حقيقت خيالى بيش نيست. اين خيال را مايا (Maya) يعنى فريب و وهم، مى نامند و گرفتار شدن در سامسارا (یعنی چرخه تولد و مرگ) نتیجه ناآگاهی از ماهیت واقعیِ وجود ماست. به عقيده آنان، تمام اين صورتهاى وهمى سرانجام نابود مى شوند و تنها برهما كه ثابت و پايدار است، باقى مى ماند.[2] « به عقيده هندوان، نفس اگر چندين بار در اين جهان بيايد و تدريجاً تصفية شود، در نهايتِ امر با ذات خدا يكى مى‏شود و به سعادت كامل مى‏رسد و ديگر به بدن بازنمی گردد.»[3]

آنها می گویند: پس از تولدهای زیاد، انسان به اوج نارضایتی از دنیای مادی می رسد و طبعا به معنویت رو می کند و وقتی همه آرزوهایش از بین رفت، دوباره متولد نخواهد شد و هنگامی که چرخه “تولد دوباره” به پایان رسد، گفته می شود که شخص به “رهایی” رسیده است.

يكي از قوانين مورد احترام و اعتقاد در نزد هندوان، قانون –كارما- است. کارما، هم عمل است هم نتیجه آن، زیرا هر عملی نیرویی را تولید می‌کند که به همان شکل به ما باز می‌گردد. به عقيده آنها اندیشه‌ها و گفتار و کردارمان تارهای پیله یی است که پیرامون خود می‌تنیم.  بر حسب اين قانون، شرايط زندگی کنونی هر فرد، نتيجه مستقيم اعمال او در زندگي هاي گذشته است. بدينصورت كه بدكاران در قالب بينوايان، بيماران و ستمديدگان و يا در قالب حيوانات متولد مي­شوند، حال آنكه نيكوكاران در قالب توانگران، تن درستان و محترمان به دنيا مي­آيند. به عبارت دیگر، هر رنج یا لذتی که یک روح ممکن است در زندگی فعلی خود تجربه کند، به دلیل انتخاب هایی است که در گذشته انجام داده است و به آن عمل کرده است.

بدين ترتيب باز­پس ­رفتن به قالب حيوانات، سير طبيعي و بازتاب گناه است و امري استثنايي به شمار نمي­آيد. اما برخی را نیز در اين مذهب عقيده بر اين است كه بازگشت روح به قالب حيوانات، مجازات گناهان سنگيني است كه نفس در زندگي­هاي گذشته مرتكب شده، از اين رو استثناء به شمار مي­آيد.

اگرچه بنا­بر عقيده رايج ميان آنها، دُور و چرخة زندگي هاي متوالي بي نهايت است، اما در فلسفه ودايي، امكان گسستن سلسله عليّت كه به تكرارِ تولد و مرگ و بازگشت دوباره مي­انجامد، وجود دارد. این دور همچنان نامحدود باقي مي ماند، اما در عين حال بي نهايت نيز نمي باشد، زيرا يگانه هدف اين است كه روح، خود را از اين دور خلاص كند تا بتواند با وجود مطلق (برهمن يا خداي واحد) درآميزد. و اين همان مفهوم معنای – فنا في الله- در عرفان اسلامي کاملا مطابق است.

تقريباً همه مذاهبی که از دين هندو سرچشمه گرفته‌اند، مسئله انتقال ارواح را تعلیم می‌دهند. بدین معنی که با قدرت قانون سخت و غیر شخصی (و همگاني) کارما، روحِ هر فرد پس از مرگش، بر حسب اعمالی که در طول زندگی قبل انجام داده، دوباره به دنیا خواهد آمد. «هندوها معتقدند، انساني كه در يك زندگي ثروتمند باشد، بايد در زندگي ديگري با فقر و تنگدستي روبرو شود تا روح او تعادل لازم را در اين زمينه بدست آورد و به نحو مناسبي پيشرفت كند.»[4]

«در كتاب بگودگيتا (سرود مقدس الهی) كه منظومه‌اي به زبان سانسکریت و از متون مقدس مشرق زمين است و هزاران سال قدمت دارد، عبارتي به اين مفهوم آمده است : روح هاي بدكار بايد بالآخره فضيلت خود را دوباره به دست آورند[5] برای همین است که در فلسفه ی هندو کوشش بر این است که شخص از تولدها و مرگهای پی در پی رهایی یابد و همانگونه که قطره باران چون به دریا رسید تَعَیُّن (و شکل) خود را از دست می‌دهد، شخصیت فرد نیز در شخصیت خدای مورد نظر محو گردد. آنان که بتوانند از طریق جهاد با نفس و ترک علائق دنیوی ریشه این درخت کهن را قطع کنند رستگار می‌شوند و از قید تولد و مرگهای مکرّر خلاص می‌گردند.[6]

درکتاب -بگودگیتا- گفتگویی عرفانی میان کِرشِن (خدای بزرگ) و اَرجن (یا سالک) به شرح ذيل تنظیم شده است؛

” ای ارجن! کسانی که مرا می‌یابند، در مقام خلاصی می‌روند و در دام پیدایش و خانه محنت كه جاودان نیست نمی‌افتند… اما آنان که به طریقه نیکوکاری اعتقاد ندارند، مرا نمی‌یابند و برمی گردند و به مُلکِ پیدایش می‌آیند. و این طوایف را بموجب کردارشان، بقدرت خود هزار بار پیدا سازم ….. .

جالب است که در همین کتاب و در جای جای آن خداوند در چند هزار سال پیش نیز با انسان سخن گفته و او را به تلاش برای آزادی از “چرخه مرگ و زندگی “راهنمایی و هدایت نموده است؛

«همچنان که آدمی دلق ژنده برمی کند و جامۀ نو می پوشد،‏ جان نیز تن های فرسوده را رها می کند و در تن های تازه جای گیرد.

برای کسی که نور معرفت پرده جهل او را دریده باشد، عقل او و نفس او حق است،‏ عبادت او و مراد او حق است و او به زلال معرفت از هر پلیدی پاک  گردد و پس از مرگ دوباره به این دنیا بازگردانده نشود.

اما او که در یوگا[7] (سلوک) ناتمام افتاده، به جهان نیکوکاران رود و سالیان دراز در آنجا بماند، سپس در خاندانی پاک و توانگر دیگربار به دنیا آید یا در نسل یوگیِ (مومن و سالکِ) خردمندی پیدا شود، ولی این نادر است، و در این دنیا دشوار.!

آنگاه وی شعور و تجربتی که در زندگی گذشتۀ خود برای وصول به حق اندوخته بود را بازیابد و بیش از پیش در راه کمال بکوشد و بر اساس ‎تجربۀ پیشین خود، خواه ناخواه، در این راه کشانده شود.

چنین است که یوگی با کوشش مدام و تصفیه درون در جریان زندگی های مکرر بتدریج به کمال می رسد و به غایت مطلوب واصل می شود.

یوگی که به یقینِ تمام پیوسته و همواره به یاد من باشد و جز من به غیر نیندیشد، آسان به من توانَد رسید. جانهای گرامی که به بالاترین درجۀ کمال رسیده و به من واصل شده اند دیگربار به این محنت آباد دنیا برنمی گردند.

جهانیان همه تا عوالم فروتر محکوم اند که به دنیا بازگردند و چون به من رسیدی دیگر بازگشتی در میان نخواهد بود. اما آنان که به این راه باور ندارند از لقای من محروم مانند و دوباره به این سراچۀ فنا برگردانده شوند.

پس تو که دراین غمخانۀ ناپایدار دنیا آمده ای مرا پرستش کن! دل از مهر من بیا گن، عقیدت در من بند، مرا تقدیس کن، مرا سجده کن! و مرا کمال مطلوب خود دان! تا به من برسی.

به اینان که مدام با منند و از سر مهر مرا می پرستند. من آن مایه از بینش دهم که بدان مرا دریابند و از روی لطفِ محض در دلشان ‎ماوا سازم و تاریکیِ جهل از جانشان براندازم و چراغ دانش در دلشان برافروزم. آنان که مرا می پرستند و همه کار خود را به من وامی گذارند و مرا غایت مطلوب می دانند و دل، همه وقف ذکر و نیایش من می کنند. من آنان را بی درنگ از “دریای مرگبار زندگی” می رهانم.»[8]

از اینروست که هندوها معتقدند: اعمال خشونت آمیز، باعث تولد دوباره در جهنم می شود. فریب، تقلب و دروغ منجر به تولد دوباره در دنیای حیوانی و گیاهی می شود و مهربانی، شفقت و منش فروتنانه باعث تولد انسان می شود. در حالیکه ریاضت ها و عهدبستن و وفای به نذر به تولد دوباره در بهشت ​​منتهی می شود. بنابراین،بر طبق متن کتاب مقدس هندوان،معاد جسماني مساوي ­است با بازگشت به دنيا و تحمل عقوبتِ حاصل از گناهان گذشته و پاک شدن نفس؛ و معاد روحاني هم آزادي از دنيا و پرواز روح به ملأ اعلي است که گناهکاران از آن بی بهره اند.


[1] – تاریخ جامع ادیان – صفحه 125

[2]–  مطابق با آیه شریفه: كُلُّ شَيْ‏ءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَه  همه چيز جز ذاتِ(پاك) او فانى مى‏شود. (88 / قصص)

[3]– مجموعه‏آثاراستادشهيدمطهرى، ج‏13، ص: 141

[4] – سفر روح – ص 298

[5] –  سفر روح- صفحه 82

[6] – یادآور آیه شریفه وَ أَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوَى (نازعات / 41)

[7] – یوگا از ریشه كلمه سانسكریت YUJ (یوگ) گرفته شده  و به معنی اتحاد است که با مفهوم – توحید – در اسلام  و عرفان اسلامی مترادف است.

[8] – گیتا (سرود الهی) – ترجمه  محمد علی موحد – ص 106 تا 122  (با اندکی تخلیص)

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *