ما انتخاب می کنیم …

          اغلب ما در طی مراحل سخت زندگی به بن بستهایی برمی خوریم که ما را تا مرز نارضایتی و اعتراض به تقدیرات الهی پیش می برد. اما اگر بدانیم که بسیاری از حوادث زندگی، شامل همان مواردی است که خودمان قبلا انتخاب کرده ایم، آرام خواهیم شد و اعتراض به عدل الهی نیز منتفی می شود. از اینرو، مسئله –انتخاب های قبل از تولد – بسیار حائز اهمیت است. همان انتخاب  ها و خواست هایی که ما پیش از حضور در دنیا آنها را از ساحت کبریایی خداوند در خواست نموده ایم و خداوند نیز دعای ما را اجابت نموده که:

وَآتَاكُمْ مِنْ كُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ  (34/ ابراهیم)

و دادیم به شما از همه آنچه که خواستید!

و ما می دانیم که بسیاری از دعاهایی که هم اکنون به درگاه حق تعالی عرضه می داریم اجابت نمی شود؛

بس دعاها کان زیانَست و هلاک    وز کرم می‌نشنود یزدان پاک[1]

پس این چه دعاها و خواست هایی است که خداوند همه آنها را در حق بندگان خود اجابت نموده است؟ بله. این دعاها همان خواسته هایی است که ما پیش از تولد و در عالم برزخ آنها را خواسته ایم و خداوند نیز آن را به اجابت مقرون ساخته تا پس از مرگ حجت بر ما و همه بندگانش تمام شده باشد. این مطلب را امام صادق (ع) به شکلی سربسته شرح داده است؛

از آنحضرت سؤال شد که آيا مردم در اعمال خود مجبورند يا مختار؟

حضرت فرمود: نه جبر است نه اختيار، بلكه منزلى است بين اين دو و حق در همان منزل است. و درك اين مرحله ی میانی، تنها در خور عالِم است يا كسى كه عالِمی آن را به وى آموخته باشد.[2]

امام (ع) در اینجا به همان حلقه گمشده ای اشاره می کند که هر کسی به آن دسترسی ندارد و درک جزئیات آن، ممکن است برای بسیاری از افراد سخت و دشوار باشد، اما چنانچه آشکار و تبیین گردد، بیشترِ پرسشهای بنیادینِ بشر را پاسخ می دهد و مسئله قضا و قدر الهی را نیز برای او حل می کند و امام (ع) به جهت عدم ظرفیت سائل، از توضیحات بیشتر در این مورد اجتناب نموده است.

در قرآن کریم و روایات روشنگرِ اهل بیت (ع) مطالبی دال بر وجود اختیار و انتخاب قبل از تولد وجود دارد که در ذیل آنها را مورد بررسی قرار می دهیم؛ همانطور که می دانید خداوند متعال قبل از تولد، امانت الهی را بر ما عرضه داشته و ما نیز آن را پذیرفتیم و این اولین مرحله از انتخاب های بشر قبل از تولد است؛

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا  (72/ احزاب)

ما امانتِ را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم، اما آنها از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند، و[لى‌] انسان آن را برداشت؛ براستى که او ستمگرى نادان بود.

این مهمترین انتخاب انسان قبل از حضور او در دنیاست. به عبارتی دیگر، همه ما پیش از ورود به دنیا آزادانه و با طوع و رغبت –امانت الهی- را پذیرفتیم و مسئولیت حمل و نگهداری آن را برعهده گرفتیم. اما ماجرا به همین جا ختم نمی شود، بلکه موضوعِ انتخاب موقعیت های مختلف در زمین نیز از مواردی است که در حوضه اراده و اختیار ما قرار می گیرد. ابان بن عثمان گويد:

مردى نزد امام صادق (ع) آمد و از سختى زندگي اش شكايت كرد.

امام (ع) به او فرمود:گناه من چيست‌؟! شما خودتان انتخابش كرديد!

مرد گفت: ما چه وقت انتخابش كرديم‌؟

امام فرمود:خداوند دنيا و آخرت را بر شما عرضه داشت و شما آخرت را بر دنيا ترجيح داديد، (به همین جهت است که) مؤمن در اين دنيا مهمان كافر است، شما هم، اكنون مى‌خوريد و مى‌آشاميد و مى‌پوشيد و ازدواج مى‌كنيد، اما آنان در آخرت نه مى‌خورند و نه مى‌نوشند و نه مى‌پوشند و نه ازدواج مى‌كنند، آنان در آخرت از شما طلب شفاعت مى‌كنند و شما شفاعتشان نمى‌كنيد، آنها می گویند: (به ما از آب گوارا يا آنچه خدا روزيتان گردانده بدهيد)، اما شما به آنها جواب مى‌دهید: خداوند اينها را بر كافرين حرام كرده است.[3]

 چنانکه واضح است، در این روایت انتخاب هوشمندانه آخرت و گذشتن از دنیای پست قبل از تولد توسط یک روحِ با ایمان به وضوح بیان شده است؛ می توان گفت که فقر و نیازمندی این مرد قطعا محصول اسراف کاری های او در زندگی قبلی بوده است، اما برای اینکه او بتواند با توجه به ایمان خود مسیر کمال را طی کند، پیش از تولد دوباره فقر را بر ثروت ترجیح داده تا همراه با کشیدن بار عقوبت و تصفیه اعمال، از اثرات سوء ثروت و طغیان مصون بماند. همچنین نمونه ای دیگر از انتخاب های پیش از تولد در قرآن کریم آمده که می فرماید:

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ ….  (111/ توبه)

در حقيقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى‌] اينكه بهشت براى آنان باشد، خريده است.

در تفسیر این آیه شریفه از ابی بصیر روایت شده که گفت:

از امام صادق (ع) پرسیدم از قول خدای که فرمود: در حقيقت ‏خدا از مؤمنان جان و مالشان را به [بهاى] اينكه بهشت براى آنان باشد خريده است.

حضرت فرمود: این مربوط به عهد میثاق است (که خدا با مومنان بسته است).[4]

با این حساب، تمامی حوادثی که در طول زندگی برای چنین فردی روی می دهد، در جهت همان کمال و معنویتی است که او قبل از تولد خواهان آن بوده است. به همین دلیل است که او هیچگاه نباید از تقدیراتی که خداوند بر اساس خواسته های او برایش رقم زده شکایت کند. زیرا که می فرماید:

مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَلَا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتَابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَهَا إِنَّ ذَلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ

لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَى مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ  (22/ حدید)

هيچ مصيبتى -نه در زمين و نه در نفسهاى شما [= به شما] نرسد، مگر آنكه در كتابى است، پيش از آنكه آن را پديد آوريم. همانا اين [كار] بر خدا آسان است.

تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگين نشويد و به [سبب‌] آنچه به شما داده است شادمانى نكنيد، که خدا هيچ خودپسند فخرفروشى را دوست ندارد.

این همان کتابی است که ما پیش از تولد و بر اساس اعمال خود و ملکاتی که در گذشته کسب کرده ایم، برای خود تنظیم نموده و با پذیرش و امضای آن منتظر اجرای وقایع آن در زندگی مجددمان هستیم. البته این انتخاب می تواند پذیرش مواردی بسیار پست را نیز شامل شود! امام صادق (ع) می فرماید:

ولد زنا (یا همان زنازاده) پس از مرگش به درگاه الهى عرضه مى‌دارد که: پروردگارا! گناه من چيست، من که كارى نكرده‌ام‌؟

پس مُنادى نداء مى‌كند که: تو بدترين افرادِ سه‌گانه هستى. پدر و مادرت مرتكب گناه شدند، اما تو بر آنها مهربان گشتی و به عمل آنها راضى شدی، پس تو پليد و ناپاكی و در بهشت داخل نمى‌شود مگر كسى كه پاك باشد.[5]

چنانکه می بینید حتی جایگاه تولد و پدر و مادر نیز با قید شروطی در حوضه اختیار و انتخاب ما قرار گرفته است تا در زندگی دنیا همه چیز حالت اجباری به خود نگیرد. البته «ذکر این نکته بسیار ضروری است که –اشتباه در انتخاب– در مورد اکثر ارواح؛ به این دلیل است که اغلب آنها ” بدون تفکر عمیق و با عجله، از میان گزینه های موجود، موقعیت جدید خود را انتخاب می کنند؛ که این موضوع در برخی موارد به دلیل کم تجربگی و کمال نیافتگی ارواح است. ارواحِ با تجربه و کمال یافته تر، به دقت و همراه با تفکر در میان گزینه های موجود به کنکاش می پردازند و سعی می کنند گزینه ای را انتخاب کنند که در خدمت رشد و کمال آنها قرار گیرد.»[6] زیرا که هر کس در عالم مادی زندگی کند و اعمال خیر و هدایت کننده انجام دهد، در جهان ارواح هم همه کارهای این شخص از روی منطق و حکمت خواهد بود. البته درآنجا حکمتش بیشتر از حکمتی است که در روی زمین داشته است. زیرا او در جهان ارواح، از قیدِ جسدِ مادی رها شده و در نتیجه با همه اشیاء زمینی که همه آنها در جلوی ادراک و عملش تاریکی بوجود آورده بودند، خداحافظی کرده، بنابراین در جهان ارواح، عقل و ادراک او عالیتر و دقیقتر خواهد شد.

«اگر چه ارواح در انتخاب موقعیت شان حق گزینش دارند، اما آنها معمولاً با توجه به خصایص و ویژگیهایی که در وجود آنها نهادینه شده است، اقدام به انتخاب می کنند! یعنی، روحی که هنوز از حرص، حسد، کینه و شهوت تصفیه و تزکیه نشده، اصلاً توانایی انتخاب زندگی در قالب یک حکیم یا یک انسان آزاده را ندارد، و نهاد ناقص او، وی را به سوی انتخاب های اشتباه، سوق می دهد. درک این موضوع، خیلی حائز اهمیت است؛ زیرا همانگونه که قبلاً اشاره شد، یکی از دلایل وجود زندگی های متوالی ارواح، کیفر و تنبیه آنهاست. پس اگر ارواح در انتخاب زندگی جدید خود، حق انتخاب داشته باشند، این موضوع با کیفر و تنبیه سازگار می شود. البته با توجه به این حقیقت که هر روح، بر اساس طبیعت نهادینه شده در خود، انتخابش را انجام می دهد. به این معنی که در فاصله زمانی بين دو زندگي زميني، روحْ ضمن برخورد با زيباييها و زشتيهاي اعمال خود، نتايج اعمال كه در حيات آينده با آن مواجه خواهد شد را نیز بر اساس شعور و دانش خود بررسي مي­كند و حوادث و اتفاقاتي­ راكه براي انجام اعمال مورد نظر و اجرای خواسته هایش مناسب است، انتخاب مي كند.»[7] البته باید گفت کسی که در این حیات زمینی با شرارت و ستم و زورگوئی زندگی کند، در جهان ارواح، به جنون و حماقت بیشتر و عمیق تری مبتلا می شود. جنون و حماقتی خیلی بیشتر از آنکه در جهان مادی داشت. چون آن شخص خود را در جهان ارواح، تا حدودی آزادتر می بیند و جنونش را بیشتر ابزار می کند. به عبارت دیگر این اشخاص وقتی که در جهان زمینی بودند، در عین شرارت و بدکاری ظاهر خود را مقید به عقل می ساختند و خود را عاقل نشان می دادند. اما وقتی که این جسد از او برداشته شود، دیگر پوششی برای جنون او در میان نیست و جنونش شدیدتر ظاهر می گردد. و همین جنون و جهل انتخاب های او را برای حیات مجدد تحت تاثیر قرار می دهد.»[8]

*****

پس از مرور فصول گذشته، به ذهن خواننده خطور مي كند كه پس تكليف قضا و قدر و جبر و اختيار چه مي شود؟ آيا همه اتفاقات زندگی ما را خودمان رقم می زنیم؟ و اگر اینچنین است، پس قضا و قدر خداوند چيست و چه معنايي دارد؟ بنابر همین پرسشها «هر روحي كه قدم به جهان هستي مي گذارد لازم است كه معناي صحيح قضا و قدر را بداند كه قَدَر در داخل وجودِ اوست و نتيجه مستقيم همان اعمالي است كه انجام مي دهد و وقتي ما به -قانون كارما- معتقد شويم نتيجه اش اين مي شود كه سرنوشتِ ما در داخل خود ماست نه اينكه اراده اي از خارج آن را بر ما تحميل كند.»[9] اماباید گفت که مفهوم قضا و قدر و تقابل آن با اختيار انسان موضوعي است كه تنها پس از ايمان و درك حقيقت معاد و رجعت به صورت كامل معنا مي­يابد و دیگر جاي هيچ سؤالي باقي نمي­گذارد.

بر اساس آنچه که تاکنون گفته شد، مجموعه حوادث و موارد تعيين شده زندگي ما به عبارتي همان قضا و قدری است که خداوند برای ما تنظیم می کند و اساساً بسیاری از تقدیرات زندگی و اتفاقات خوشایند و ناخوشایند را خداوند بر اساس عملکرد ما رقم می زند، این مسئله بارها در قرآن کریم بیان شده است؛ به عنوان مثال می فرماید:

وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثيرٍ  (30/ شوری)

هر مصيبتى که به شما رسد به خاطر اعمالى است كه انجام داده‌ايد و (البته) بسيارى را نيز عفو مى‌كند.

همچنین از قول مومنان می فرماید که آنها می گویند:

… لَنْ يُصِيبَنا إِلَّا ما كَتَبَ اللَّهُ لَنا  … (51/ توبه)

… هيچ حادثه‏اى براى ما رخ نمى‏دهد، مگر آنچه که خداوند براى ما نوشته باشد… .

از جمع بندی این دو آیه نتیجه می شود که؛ آنچه که در بدو تولد با آن روبرو می شویم، قطعا کتابتی است که در زندگی قبلی برای خود نوشته ایم و اکنون باید نتایج آن را ببینیم و خداوند، یگانه مُجری این تقدیرات در طول زندگی ماست که آن را در جهت رشد و کمال معنوی در زندگی ما ترتیب می دهد. پس شکی نمی ماند که تمامی اتفاقات و شرایط– از معلولیت گرفته تا رفاه- همه و همه ریشه در کلاف پیچیده اعمال خود ما در زندگی های قبلی دارد. از اینرو، ما هیچگاه نمی توانیم دیگران را مسئول بدبختیها و مصائب زندگی خود بدانیم، زیرا که اکنون می دانیم که شرایط زندگی ما، با شخصیت و عملکرد ما در زندگی قبل کاملا متناسب و منطبق است.


[1] – مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم

[2]– عن بعض اصحابه عن ابى عبد اللَّه عليه السّلام قال: سئل عن الجبر و القدر فقال: لا جبر و لا قدر و لكن منزلة بينهما فيها الحقّ الّتى بينهما لا يعلمها الّا العالم او من علّمها ايّاه العالم.   (الکافي ,  جلد۱,  صفحه۱۵۹)

[3] -مشکاة الأنوار / ترجمه محمدی و هوشمند ;  ج ۱  ص ۵۶۳

[4] – عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ قَوْلِ اَللَّهِ: «إِنَّ اَللّهَ اِشْتَرى مِنَ اَلْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ اَلْجَنَّةَ » اَلْآيَةِ قَالَ: يَعْنِي فِي اَلْمِيثَاقِ.  (تفسير كنز الدقائق,  جلد۵  ,  صفحه۵۵۷)

[5] – علل الشرایع / ترجمه ذهنى تهرانى ;  ج ۲  ص ۷۹۷

[6] – اعتقاد به زندگی های متوالی جلد اول  (یونان)،  ص 205

[7] – اعتقاد به زندگی های متوالی جلد اول  (یونان)،  ص 207

[8] – انسان روح است نه جسد – ص ۲۹۴

[9] – انسان روح است نه جسد – ص 372

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *