هدف نهایی خلقت چیست؟

پیش از اینکه در مورد موضوع “رجعت” به تحقیق بپردازیم، لازم است که در ابتدا با توجه به آیات و روایات؛ اندکی به هدف خلقت خود بیاندیشیم و دریابیم که خداوند ما را به چه جهت خلق نموده و در راه رسیدن به این هدف چه امکاناتی برای ما فراهم نموده است.

در مورد هدف خلقت همیشه پرسش هایی مطرح بوده از این قبیل که آيا خداوند خلقت و آفرينش را از سرِ نياز و احتياج ايجاد نموده است؟ اگر ما از خدائيم و سرانجام به خدا بازخواهيم گشت[1]، پس چرا بايد از او جدا شويم و سپس به او بپيونديم؟ و پرسشهایی از این دست. در جهتِ پاسخ صحیح به اين پرسشها، روايتِ مشهورِ رسول اكرم (ص) راهگشاست که فرمود:

مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ، فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه

هر كه خود را شناخت، پس به تحقيق كه پروردگارش را شناخته است.[2]

 

يعني اينكه ما به دنبال شناخت خود مي‌توانيم دركي صحيح از صفات خداوند و بالطبع دليل و هدفِ خلقت داشته باشيم. بنابر این، ما می توانیم از طريقِ شناختِ حالات و صفاتِ خود، به طور کلی هدف خلقت که خداوند برای هستی طرح ریزی نموده را درک کنیم.

به عنوان مثال؛ در سطح روابط انساني، اين محال است كه شما سخاوتمند باشید امّا سخاوت نكنید،‌ مهربان باشید ولي مهرباني نكنید،‌ رحيم باشد امّا مهربانی نكنید!! حالْ صفات و اسماءِ حق تعالي نيز مانند صفات انسان طبيعتاً اقتضاي ظهور و تجلّي دارد، زيرا اگر به مرحله‌ي عمل در نيايند و تجلی نکنند، بي‌مفهوم، پوچ و بی معنی خواهند بود. در واقع، كمال و حسنِ بي‌نهايتِ خداوندِ متعال اقتضاي ظهور دارد و خود را در مراتب مختلف آشكار مي­كند، همانطوركه مهرباني و شفقتِ پيامبران و اولياي الهي با مردمان نيز از مهربانيِ حق تعالي بر بندگانش نشئت مي‌گيرد. زيرا كه آن بزرگواران نيروي مهرباني و عشقِ خود را به ديگران هديه نمودند و اين كار را نه از سرِ نياز و احتياج بلكه از شدّت عشق و محبّت به همنوعان خود انجام می دادند. روایت ذیل نیز به خوبی هدف خلقت و مهربانی خداوند متعال را بازگو نموده است؛ محمّدبن‌عمّاره از پدرش نقل می‌کند که گوید: از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم: «چرا خداوند بشر را خلق نمود»؟ آنحضرت فرمود:

«خدای تعالی بشر را عبث و بیهوده نیافریده و آن‌ها را مهمل وانگذارده بلکه [ایشان را به انجام‌دادن عبادات تکلیف فرموده و آنان را محاسبه خواهد نمود و] خلق فرمود آن‌ها را برای اظهار قدرت خود، و ایشان را به اطاعت و بندگی خود تکلیف فرموده تا مستوجب و مستحق بهشت شوند، و ایشان را خلق نفرموده که از آنها منفعت و سودی ببرد، و یا به سبب ایشان دفع سوء و ضرری از خود بنماید، بلکه آنان را آفریده که منفعت به ایشان برساند و آنها را متنعّم به نعمت‌های همیشگی آخرت گرداند».[3]

همچنین در روايت است كه خداوند متعال به داوودِ پيغمبر (ص) وحي فرستاد كه:

اي داوود! به بندگان من بگوكه من شما را نيافريدم كه از شما سود برم، بلكه شما را آفريدم تا شما از من سود ببَريد.[4]

 

 

     
گفت‌ پيغمبركه‌ حقّ فرموده‌ است
آفريدم‌ تا ز من‌ سودي‌ كنند
من نكردم خلق تا سودي كنم

  قصد من‌ از خلقْ‌ احسان‌ بوده‌ است
تا ز شهدم‌ دست‌آلودي‌ كنند[5]
بلكه تا بر بندگان جودي كنم

و نيز در تورات آمده است كه حق تعالي خطاب به انسان فرموده:

اي فرزندِ آدم! من همه چیز را براي تو و تو را براي خود خلق كردم، ولي تو از من فرار مي­كني.[6]

 

زان پيش كه خواستي مَنَت خواسته‌ام
در شهر مرا هزار عاشق بيش است

  عالم ز براي تو بياراسته‌ام
تو شاد بزي كه من تو را خواسته­ام

بنابر این، خداوند كه نور آسمان‌ها و زمين است خلايق را آفريد تا آنها را به سوي نور خود راهنمائي كند كه:

هُوَ الَّذي يُصَلِّي عَلَيْكُمْ وَ مَلائِكَتُهُ لِيُخْرِجَكُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَي النُّورِ وَ كانَ بِالْمُؤْمِنينَ رَحيما  (43/ احزاب)

او است كسي كه بر شما درود و رحمت مي‌فرستد، و فرشتگانِ او (نيز) براي شما تقاضاي رحمت مي‌كنند تا شما را از ظلماتِ (مادّيت) به سوي نورِ (معنويّت) رهنمون گردد كه او نسبت به مؤمنان همواره مهربان است.

 

و خداوند متعال هدفي متعالي براي انسان در نظر گرفته است كه اين هدف براي آدمي نهايتِ سعادت و غايتِ كمال وي محسوب مي‌شود. زيرا كه خلقتِ حق از تهمتِ بيهودگي مُبرّاست، و خداوند از غایت مهربانی خود هیچگاه انسان را خام و ناپخته رها نمی کند همانطوركه فرمود:

أَيَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَنْ يُتْرَكَ سُديً   (36/قيامت)

آيا انسان گمان مي‌كند كه بيهوده رها مي‌شود؟

 

خداوند مهربان انسان را تربيت مي­كند تا به تدريج از ظلماتِ مادّيّت به نورانيّت و معنويّت راه يابد و از آن بهره‌مند شود. زیرا که بر اساس قائده ” بِضِدّهَا تَتَبیَّنُ الاَشیَاءُ یعنی: در این عالم هر چیزی با ضد خود معنی می شود، نور تنها در تقابل با ظلمت درک می شود. به عنوان مثال؛ وقتی کسی به شما بدی کند، شما زشتی آن را می بینید و درک می کنید و در نتیجه از این پس شما با کسی بدی نخواهید کرد بلکه نیکی و مهربانی خواهید نمود زیرا که زشتی ظلم، زیبایی مهربانی را برای شما قابل درک نمود. اما متأسّفانه اكثريّتِ مردم با چنین حقیقتی بیگانه اند، در حاليكه در صورتِ عدم آگاهي از چنين امر مهمّ و سهل‌انگاري در اين مورد بايد در انتظار عذابِ ناشي از غفلت و بيهودگي نيز باشند، زيرا كه جهل و بی خبری نسبت به حقايقِ امورْ به عذاب و رنج منجر خواهد شد و ما را در راه رسیدن به “کمال” با مشکل روبرو خواهد کرد.

بزرگان و انديشمندان در معناي “كمال” سخناني نغز و پر اهمیت بيان نموده‌اند. آنها گفته‌اند كه «معناي كمال، گرد آمدنِ صفات پسنديده در يك چيز است[7] پس معناي كمال آن است كه يک موجودْ همه صفات نيك و متعالي را در خود جمع نمايد بطوريكه هيچ نقص و عيبي در آن وجود نداشته نباشد. پُر واضح است كه دارنده­ي همه­ي صفات عالي همان خداوندي است كه كامل و بي‌عيب است و نام های نيكو همه برازنده اوست كه:

اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْني   (8/طه)

خدائي كه جز او معبودي نيست (و) نام‌هاي نيكو يكسره از آنِ اوست.

 

بنابر این خداوند متعال موجودات را به سوي كمالِ‌حقيقي كه معرفتِ ذات اقدسش مي‌باشد حركت مي‌دهد. بر همين اساس، خداوندْ گنجِ لايزالِ وجود خود را در قالبِ تجلّيِ صفات خود در دنيا به ما عرضه مي‌نمايد تا وي را بشناسیم و دنيا را نشانه‌ و جلوه‌اي بدانیم از آن عظمتی كه آنرا خلق نموده است تا از اين نشانه، به معرفت وي راه يابیم و شوق بازگشت به مبدأِ اصلي در ما بيدار شود.

باید توجه داشت که صفتِ –ربوبيّتِ- خداوند آنگاه تجلّي مي‌يابد كه مخلوقاتي را با نيروهائي پوشيده و ذاتي بيافريند و سپس آنها را به تدریج و در طی زمان های طولانی كامل و شایسته ادراک نور نماید. به عبارت دیگر، خداوند، خلايق را كه داراي نيروهاي بالقوّه (دروني) هستند خلق مي‌نمايد و آنها را در راه كمال و به فعليّت رساندن نيروهاي معنويِ درونِ خود مدد مي­كند تا آنها به تدريج عِطر رحمت و محبّتِ وي را در وجود خود ادراك و استشمام كنند. امّا اين هدف جز بوسيله برخوردِ انسان با اضداد حاصل نمي­شود. امام صادق (ع) مي­فرمايد:

همانا خداي عزّوجلّ، بهشت را پيش از دوزخ، و طاعت را پيش از گناه، و رحمت را پيش از خشم، و خوبي را پيش از بدي، و آسمان را پيش از زمين آفريد، و زندگي را پيش از مرگ، و خورشيد را پيش از ماه، و نور را پيش از ظلمت آفريد. [8]

همانطور كه در روايتِ بالا مي‌بينيد، نورها، خيرها و نيكي‌ها پيش از ظلمت‌ها، بدي‌ها و نيستي­ها و زشتي‌ها خلق شده‌اند. به عبارتي ديگر، ظلمت يا تاريكي­ به واسطه‌ي نور وجود يافته است و مرگ نيز در نبودِ حيات معنا مي‌يابد. پس نور قبل از ظلمت خلق شد، زيرا كه وجودِ ظلمتْ به وجودِ نورْ وابسته است. ولی ما براي شناخت و درکِ نور، بايد اوّل در تاريكي قرار بگيريم تا با رسيدن به نور و روشن شدنِ تاريكي، تفاوتِ بين نور و ظلمت را بشناسيم.

رنج و غم را حق پيِ آن آفريد
پس نهاني‌ها به ضدّ پيدا شود
كه نظر بر نور بود آن گه به رنگ
پس به ضدِّ نور دانستي تو نور
نورِ حق را نيست ضدّي در وجود
  تا بدين ضدّْ خوش دلي آيد پديد
چون كه حق را نيست ضدّ، پنهان بوَد
ضدّ به ضدّ پيدا بود چون روم و زنگ‌
ضدّْ ضدّ را مي‌نمايد در صدور
تا به ضدّْ او را توان پيدا نمود[9]

اينگونه بود كه انسان به عالم طبيعت و اضداد وارد شد تا بهشت و طاعت و رحمت و خوبي و… را به واسطه­ي گناه و خشم و بدي و… بشناسد و به واسطه‌ي زشتيِ يكي، زيبائي ديگري را درك كند.

*****

در حديثِ قدسي آمده است كه: حضرت داود (ع) از محضر حق تعالي پرسش نمود كه؛ خداوندا ! چرا خلايق را خلق نمودي؟ حق تعالي در پاسخ فرمود:

كُنتُ­ كَنزاً مَخفيّاً فَاَحبَبْتُ اَنْ اُعْرَفْ فَخَلَقْتُ الخَلقْ لِكَيْ اُعْرَفْ

من گنجي پنهان بودم، پس دوست داشتم تا شناخته شوم، پس خلايق را خلق كردم تا مرا بشناسند.[10]

 

بر این اساس،گنجي كه انسان براي شناختِ آن خلق شده، معرفت و درك عظمت حق تعالي و عشق به ذاتِ اقدسِ اوست. خداوند دوست دارد كه شناخته شود تا به اين شكل همه­ي مخلوقات با شناخت و معرفت وي از رحمت و جمال بي‌نهايتِ او برخوردار شوند. قابل‌ذكر است كه حق تعالي خود در قرآن كريم اين حقيقت را به وضوح بيان نموده است كه هدف غائيِ خلقت موجودات، افاضه‌ي رحمت خداوند به همه­ي موجودات عالم است، آنجا كه مي‌فرمايد:

…إِلاَّ مَنْ رَحِمَ رَبُّكَ وَ لِذلِكَ خَلَقَهُم…  (119/ هود)

… مگر كسي كه پروردگارت بر او رحمت كند كه به همين جهت آنها را خلق نموده است.

 

و امام صادق (ع) نيز در تفسير اين آيه­ي شريفه‌ مي‌فرمايد:

خداوند خلق كرد ايشان را از براي آنكه انجام دهند آنچه را كه آنها را سزاوار رحمتش كند، تا به موجبِ آن، بر آنها رحمت نمايد. [11]

 

همانطوركه مشاهده­ي زيبایي­هاي طبيعتْ انسان را به حيرت و تحسين وا مي‌دارد، دركِ جمال و كمال و محبّت فراوانِ خداوند متعال به مخلوقاتش نيز محبّت و كشش به سويش را در ما بوجود مي‌آورد و گنجِ معرفتِ خداوند، همان گنجي است كه همه­ي موجودات با حركتي فطري براي دستيابي به آن در سعي و تلاشند که …

يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ إِنَّكَ كَادِحٌ إِلَى رَبِّكَ كَدْحًا فَمُلَاقِيهِ (6 / انشقاق)

اى انسان، حقاً كه تو به سوى پروردگار خود به سختى در تلاشى، پس (بدانکه) او را ملاقات خواهى كرد.

این همان گنجی است كه عارفان از آن خبر مي‌دهند كه: «اگر هشت بهشت را در كلبه‌ي ما گشايند و ولايتِ هر دو سراي به ما دهند، هنوز به آن يك آه كه در سحرگاه بر يادِ شوق او از ميانِ جانِ ما برآيد ندهيم، بل كه يك نَفَس كه به درد او برآريم با مُلكِ هجده هزار عالم برابر نكنيم.»[12] در روایت است که رسول خدا (ص) فرمود: خداوند عزّ وجل می فرماید:

هر كه يك وجب به من نزديك شود، يك گز به او نزديك مى شوم و هر كه يك گز به من نزديك شود، من يك رَش به او نزديك مى شوم و هر گاه قدم زنان سوى من بيايد، من دوان دوان به سويش می روم.[13]

 

عظمت، شكوه و محبتِ وصف‌ناپذيرِ حق تعالي گنجي است كه اگر كسي از آن خبر يابد، پس از آن به هيچ چيز دل نخواهد بست و هيچ چيز را به اندازه وي دوست نخواهد داشت و غير او را هیچگاه نخواهد پرستيد، زيرا كه تمام زيبائي‌ها، رحمت‌ها و مهرباني‌ها از وي سرچشمه مي‌گيرد و او اوجِ تمام شكوه‌ها و نورانيّت‌­هاست كه همواره باقي است و فنا و زوال در وي راهي نخواهد داشت و انسان به جهت معرفت و در نتیجه پرستش حق تعالي آفريده شده است و پرستشِ ذاتِ اقدس خداوندْ بالاترين مرتبه ايست كه انسان مي‌تواند به آن دست يابد. همانطور که می فرماید:

وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ  (56 / ذاریات)

و جن و انس را نيافريدم جز براى آنكه مرا بپرستند.

 

اکنون، آیا چنین خداوند مهربان و رحیمی انسان را بیهوده رها می کند و با پایان عمر وی همه چیز تمام می شود؟ همان خداوندی که رحمت وی همواره بر غضبش پیشی گرفته است که: سَبَقَتْ رَحْمَتِي غَضَبِي[14] و هدف نهایی آفرینش او این بوده که او به وسیله عقل بشناسد چگونه می تواند خود را از این جهانِ قید و بند نجات داده و به جهان دیگر که والاتر از این جهانست برساند؟ و بداند که راه رسیدن به آن جهان، و رهایی از این جهان غریب و خطرناک، تنها در این است که خود را در این پوشش مادیِ موقت، بوسیله رنج و زحمت و تحمل سختی، کمال بخشد تا به محض خروج از این قفس مادی، با بالهای بلند پرواز عقل، بسوی ابدیت پرواز کند.[15]

بنابر این، رحمانیت جهانشمول خداوند، هدف خلقت و توجه همیشگی خالق به مخلوقش را معنا می کند و بالطبع مسئله کمال و هدف غایی خلقت که رسیدن به آن باید برای همه انسانها ممکن باشد به چالش کشیده می شود و به ضرورت مورد تحقیق و بررسی قرار می گیرد. با این مقدمه، در فصل آتی، کیفیت معاد و رجعت انسان در ادیان و فرهنگهای پیش از اسلام به اجمال بررسی می شود تا پس از آن، آیات روشن پروردگار در قرآن کریم که مویِّد و مُصدِّق ادیان پیشین است را با نگاهی تازه و روشن و دور از قضاوت و تنگ نظری بازبینی کنیم و حقیقت را درک نماییم.


[1]– اشاره به آيه‌ي 156 سوره‌ي مباركه‌ي بقره إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون.

[2]– بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، جلد 58، صفحه‌ي 99.

[3] – الصّادق (علیه السلام)- جَعْفَرُ‌بْنُ‌مُحَمَّدِ‌بْنِ‌عُمَارَه عَنْ أَبِیهِ قَالَ: سَأَلْتُ الصَّادِقَ جَعْفَرَ‌بْنَ‌مُحَمَّدٍ (علیه السلام) فَقُلْتُ لَهُ لِمَ خَلَقَ اللَّهُ الْخَلْقَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَمْ یَخْلُقْ خَلْقَهُ عَبَثاً وَ لَمْ یَتْرُکْهُمْ سُدًی بَلْ خَلَقَهُمْ لِإِظْهَارِ قُدْرَتِهِ وَ لِیُکَلِّفَهُمْ طَاعَتَهُ فَیَسْتَوْجِبُوا بِذَلِکَ رِضْوَانَهُ وَ مَا خَلَقَهُمْ لِیَجْلِبَ مِنْهُمْ مَنْفَعَهْ وَ لَا لِیَدْفَعَ بِهِمْ مَضَرَّهْ بَلْ خَلَقَهُمْ لِیَنْفَعَهُمْ وَ یُوصِلَهُمْ إِلَی نَعِیمِ الْأَبَدِ.   (علل الشرایع، ج۱، ص۹)

[4]قُلْ لِعِبَادِي لَمْ‌أَخْلُقْكُمْ لِأَرْبَحَ عَلَيْكُمْ وَ لَكِنْ لِتَرْبَحُوا عَلَيَّ.    (إرشاد القلوب إلي الصواب، جلد ‌1، صفحه‌ي 110)

[5]– مثنوي معنوي، دفتر دوم، صفحه‌ي 289

[6]– يا بن آدم، خلقت الأشياء كلّها لأجلك، و خلقتك لأجلي، و أنت تفرّ منّي.     (تحرير المواعظ العدديّة، صفحه‌ي 574.)

[7]– انوار القلوب، صفحه‌ي 53.

[8]– بحار الأنوار ، جلد 54، صفحه‌ي 98

[9]– مثنوي معنوي، دفتر اول.

2- مصباح الشّريعة، ترجمه‌ي عبدالرّزّاق گيلاني، صفحه‌ي 108.

 

[11]– خَلَقَهُمْ لِيَفْعَلُوا مَا يَسْتَوْجِبُوا بِهِ رَحْمَتَهُ فَيَرْحَمَهُم.    (اسرار توحيد، ترجمه‌ي التّوحيد، صفحه‌ي 445 )

[12]– تذكرة الاولياء، ذكر بايزيد بسطامي.

[13] – قالَ اللّه ُ عَزَّ و جلَّ: مَن تَقَرَّبَ إلَيَّ شِبرا تَقَرَّبتُ إلَيهِ ذِراعا، و مَن تَقَرَّبَ إلَيَّ ذِراعا تَقَرَّبتُ إلَيهِ باعا ، و إذا أقبَلَ إلَيَّ يَمشي أقبَلتُ إلَيهِ اُهَروِلُ .    (الترغيب و الترهيب : 4/104/30)

[14] – حدیث قدسی است که حق تعالی فرمود که:  رحمت من بر غضب من پیشی گرفته است.   (تفسير نور الثقلين  ,  جلد۲  ,  صفحه۳۲۱)

[15] – انسان روح است نه جسد ص ۶۳

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *