راز فتنه ها و آزمايشهاي الهي

طلا را در کوره می‌پزند تا طلای ناب از ناخالصی‌ها جدا شود و دیگر نیازی برای حضور دوباره طلا در کوره نباشد، ولی تا آن زمان که ذره‌اي از ناخالصی در سنگ طلا باقی مانده باشد، باید در کوره بماند تا پاک گردد و ناخالصي های آن از بین برود. به همین دلیل هرگاه که سنگ طلا را از کوره خارج کنند، به دلیل عدمِ خلوص، آن را دوباره در کوره می‌اندازند تا به کمالِ درجه خلوص برسد. همچنین است اگر انسانْ وجود خود را از رذايل و صفات ناپسند پاك نمايد ، ديگر به جهنم باز نمی گردد، زيرا كه پيش از آنكه دنيا از وي دور شود، او خود تعلقات خويش را سوزانده و از بين برده و به درجه خلوص رسيده است. «مرد دانا آلودگی هایش را یک به یک ، اندک اندک و همواره پاک می کند؛ مانند مرد زرگر که زنگار از طلا می زداید.»[1]

در اين بخش برآنيم که بدانيم آتشي كه در جهنمِ طبیعت افروخته می شود از چه ماهيتي برخوردار است و چه کاربردی دارد؟. خداوند متعال در قرآن كريم علامات و ویژگی های جهنم را به اشكال مختلف بيان نموده و آن را به معنی– فتنه – معرفی می‌‌‌نماید. به عنوان مثال مي­فرمايد:

وَ مِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ ائْذَنْ لي‏ وَلا تَفْتِنِّي أَلا فِي الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَ إِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالْكافِرين (49/ توبه)

از ایشان کسی هست که می‌‌‌گوید: ای رسول خدا! مرا بگذار و اجازه ده و مرا در فتنه میانداز. هان! (بدانيد كه)، آنها در فتنه سقوط کردند و همانا جهنم، کافران را (هم اكنون) احاطه کرده است.

در شأن نزول این آیه شریفه آمده است: “هنگامى كه پيامبر اسلام (ص) مسلمانان را آماده جنگ تبوك مى‏ساخت و آنها را دعوت به حركت مى‏كرد، يكى از رؤساى طائفه” بنى سلمة” به نام” جد بن قيس” كه در صف منافقان بود، خدمت پيامبر (ص) آمد و عرض كرد: اگر اجازه دهى من در ميدان جنگ حاضر نشوم، زيرا علاقه شديدى به زنان دارم. مخصوصاً اگر چشمم به دختران رومی بيفتد ممكن است دل از دست بدهم و مفتون آنها شوم و دست از كارزار بكشم! در اين موقع آيه فوق نازل شد و عمل آن شخص را محكوم ساخت.

با این حساب، جهنمی که او در آن گرفتار شده بود، جهنمِ شهوت و آتشِ خواهش های نفس بود و او نمي­دانست كه راه آزادي از اين اسارت، تلاش و مجاهده صادقانه در راه خدا و امتثالِ امر پیامبر اوست. همین است که امام صادق (ع) می فرماید:

غفلت را از نفس خود منقطع ساز و آتش شهوت را در نفست خاموش کن.[2]

بنابر این، آیه شریفه بیان می‌‌‌دارد که اگر در فتنه ها و امتحاناتی که در جهنم برای ما حادث می شود، سقوط کنیم و مردود شويم، طبعاً آتشِ جهنم ما را احاطه می کند و آنگاه به ازاي هر لذتي كه برديم، رنجي را نیز بايد متحمل شویم. زیرا که در دنيا هر بودی، نبودی در پي دارد، هر خوشي­ای ناخوشي­ای دارد و هر لذتي با رنجي آميخته است. لذتِ خوردن با رنج دفع، لذتِ معاشرت با رنج تنهايي، لذتِ شهوت و شراب با رنج خمار و تشنگي همراه است. پس انسان عاقل، مراد و نامرادي دنيا را فراموش مي­كند و آن را از دلش خارج مي­سازد و مي­فهمد كه نه دنيا براي اوست و نه او براي دنيا است. شخصِ مورد نظر در آیه مذکور نيز در همین فتنه شهوات سقوط کرده است و تعلقات او مانع جهاد در راه خداوند ‌‌‌شده و خداوند متعال نیز بیان می‌‌‌دارد که جهنم او را احاطه کرده است، یعنی دلبستگی‌هاي او وي را اسیر کرده است، چنانکه دیگر حق و باطل را از هم نمی‌‌‌شناسد. در نتیجه انسان در جهنم باقی می‌‌‌ماند و بوسیله همان تعلقات عذاب می‌‌‌شود همانطور که می‌‌‌فرماید:

فَلا تُعْجِبْكَ أَمْوالُهُمْ وَ لا أَوْلادُهُمْ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِها فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ تَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَ هُمْ كافِرُون‏   (55/ توبه)

اموال و فرزندان آنها تو را متعجب نکند همانا خداوند می‌‌‌خواهد تا با اولاد و اموال، آنها را در حیات دنیا عذاب کند و جان ایشان را در حالي كه كافرند بگیرد.

فتنه‌ها، ابتلا و(آزمايشِ) خداوند محسوب مي‌شوند. در حقيقت آزمايش‌هاي الهي و فتنه‌هايي كه بشر با دست خود براي خودش فراهم مي‌كند، دو روي يك سكه‌اند كه انسان همواره در زندگي خويش با آنها روبرو است. فتنه، بستری است که انسان در آن آزمایش شده و حقیقتِ وجود او آشکار می‌‌‌شود. حال اگر در این فتنه‌ها و ابتلاها منحرف نگردد و از خداوند دور نشود، هیچگاه معذب نخواهد شد. زيرا تنها جايي كه انسان در آنجا زجر و عذاب نمي شود پناه خداوند مهربان است.

کلمه – فتنه – که یکی از خصایص جهنم است، باز در آیات دیگری از قرآن کریم آمده است. در جای دیگر می‌‌‌فرماید:

يَوْمَ هُمْ عَلَى النَّارِ يُفْتَنُونَ ذُوقُوا فِتْنَتَكُمْ هذَا الَّذي كُنْتُمْ بِهِ تَسْتَعْجِلُون (13و14/ ذاریات)

این روز همان روزی است که ایشان بر آتش امتحان می‌‌‌شوند که بچشید فتنه خویش را، این همان آتشی است که شما آن را به عجله طلب می‌‌‌کردید.

 این آیه شریفه معنای حقیقی آتش و فتنه را بیش از پیش روشن می‌‌‌سازد. امروز آن روزی است که ایشان به وسیله آتش، مورد امتحان و فتنه قرار می‌‌‌گیرند. پس بچشید فتنه‌اي را که خود برپاکردید. به شهادت این آیه شریفه، آتشي كه  انسان را مي­سوزاند، همان فتنه­اي است كه خود برپا كرده­است. قانون عدل الهي نیز حكم مي­كند كه هر كس فساد و فتنه­اي را مرتكب شود، بايد به همان فتنه­ها و عذاب­ها دچار شود و عذابي متناسب با عمل خود را بچشد تا زشتی عمل خود را درک کند و آن را ترک کند و به سوي خداوند بازگردد و جزای متناسب با عمل تنها در دنیا امکانپذیر است و لاغیر.

حال بايد ديد روزي كه گناهكار به وسيله گناه خويش، در عذاب و فتنه مي افتد و جزای عملِ خود را می بیند چه روزي است؟ در حقيقت، هر روزي كه ما جزاي عمل خود را دريافت كنیم، آن روز برای ما همان روز جزا است. حال آيا اين عقوبت و جزا را مي پذيريم و خود را اصلاح مى کنيم و يا اين حقيقت را کتمان نموده و با شرايطِ موجود مبارزه مي­كنيم. در آیه ذیل توضیح دقیقتری از جهنم و هیزم های آن آمده است؛

إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ حَصَبُ جَهَنَّمَ أَنْتُمْ لَها وارِدُون  (98 / انبیاء)

همانا شما و آنچه که غیر از خدا می‌‌‌پرستید هیزم جهنم است و شما برای آن وارد می‌‌‌شوید.

خداوند متعال مي فرمايد: شما و هر آنچه که غیر از خدا دوست می‌‌‌دارید (يعني زینتهای دنیا) به جهنم تعلق دارید. و شما (کافران و گناهکاران) به جهنم تعلق و دلبستگی دارید (در نتیجه) به آن وارد می‌‌‌شوید. و جالب این است که حرف ( لها ) – برای او – نشانه آنست که دوزخیان، خادم و خدمتگزار دوزخ هستند و هیزم آن را ناآگاهانه تأمین می‌‌‌کنند و به جهنم خدمت می‌‌‌کنند. در نصیحت های لقمانِ حکیم به فرزندش مسطور است که؛

ای فرزند من! در حالت خشم، نفس خود را مالک باش تا برای جهنم هیزم نباشی![3]

این بدان معناست که عنصر – خشم- خود یکی از ارکان مهم جهنمِ طبیعت است، و اگر کسی آن را در خود شعله ور کند، خودش در آن می سوزد و با سرکشیِ همان شعله؛ اطرافیانِ خود را نیز به آن آتش مبتلا می سازد و آتش خشم را در آنها نیز شعله ور می کند.

همچنین تمام انسانهايي كه در زينت دادنِ دنيا در چشم مردم دخيل­اند و روز به روز در جمع مال و لذات دنيوي تلاش مي كنند، آنها نيز به نوعي خادمان دنيا محسوب می شوند. آنها پس از تلاش و كوشش بسيار در راه جمع مال، دنيا را با دستهاي خالي ترك مي كنند و پس از مرگ، با عالمي پر از حسرت و ظلمت روبرو مي­شوند. از اینرو، خطاب قدسی حق تعالی با دنیاست که:

‌اي دنیا! خدمت کن کسی را که مرا خدمت کند و در سختی بیفکن آن را که تو را خدمت کند.[4]

بله،  این دوزخیانند که خادمان و هیزم دوزخند ولی خود بي خبرند. آنها پس از مرگ نيز به دنيا بازمي­گردند تا دوباره به جهنمی که آن را دوست می داشتند خدمت كنند و همواره در طلب سرابِ دنيا جان خود را فدا كنند و اين خدمت بي­مزدِ انسان برای دنيا تا زماني كه از خواب غفلت بيدار شود، ادامه خواهد داشت. پس اموال دنیا و هرآنچه که مانع از راه خدای تعالی است همگی فتنه‌اي است که انسان با خواست‌هاي نفساني خود گرفتار و وابسته آن، در پی اش مى رود و خود را به هلاکت می رساند. اکنون معلوم می شود که چرا می فرماید:

فَاتَّقُوا النَّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكَافِرِينَ   (24/ بقره)

از آتشی که هیزمش مردم و سنگ هایند، بپرهیزید.

در واقع، انسان ها و آنچه که به آن عشق می ورزند و در طلب آن روز و شب می دَوند همه و همه جزو لوازم جهنمِ دنیا هستند لوازمی که برای فتنه های دنیا بمانند آتشگیره و هیزم محسوب می شوند که افروزشِ آتش را موجب می شوند.

اما برخی سوال می کنند که چگونه خداوند مهربان، راضی می شود که انسان در آتش جهنم بسوزد. جالب است که زنی همین پرسش را از حضرت رسول اکرم (ص) سوال نموده است. در روایت استکه؛

رسول خدا (ص) در برخی از کوچه‌های مدینه با اصحابْ گذر می‌کرد که ناگاه زنی سوگندِشان داد که وارد منزلش شوند، چون آنحضرت وارد شدند، آتش فروزانی را مشاهده کردند که کودکانِ آن زن در اطرافش به بازی مشغول بودند، زن رو به رسول خدا (ص) کرده و عرض كرد: اي رسول خدا! آيا خداوند به بندگانش مهربانتر است یا من به فرزندانم؟

حضرت فرمود: خداوند بسی مهربان تر است، چون خودش فرموده: ارحم الراحمین است (یعنی: مهربانترین مهربانان)

زن گفت: ای رسول خدا! آیا می‌بینی که من دوست داشته باشم فرزندم را در آتش بیاندازم؟

فرمود: خیر.

زن گفت: پس خداوند چگونه بندگانش را در آتش می‌اندازد، در حالیکه به آنان از همه مهربانتر است؟

پس رسول خدا (ص) فرمود: خداوند اینچنین به من وحی نموده است! [5]

همانطوركه مي­بينيد، رسول اکرم (ص) سخن را در لفافه بیان نموده و از بیان حقیقت به شکل کامل برای این زن ابا کرده است زیرا که پاسخ چنین پرسشی در حوصله او نمی گنجیده است. همین است که رسول اکرم (ص) می فرماید:

ما گروه پيغمبران دستور داريم كه با مردم باندازه عقلشان سخن گوييم.[6]

و البته که چنین روایاتی را فقط و فقط با اعتقاد به زندگی های متوالی و “چرخه تصفیه انسان” می توان تعریف و تبیین نمود. در حقيقت، وجود آتش و مهرباني خداوند رحمان هر دو داراي يك مفهوم مي باشند. يعني آتشي كه خود انسانها آن را با گناهانشان افروخته مي نمايند، ناشي از لطف خداوند است كه به شکل عذاب و عقوبت دامنگيرشان مي شود تا آنها را به حقيقت آگاه گرداند و نفسِ آنها را پاك و منزه نمايد و این آتش جز سختی و عذاب در حیات دنیا نیست.

بنابر این، انسان مي­تواند بعد از چشيدن عقوبت و بيداري فطرتش، توبه نمايد و مسير زندگي خود را اصلاح کند. اين در حاليست كه متأسفانه بيشتر مردم از سختيها و گرفتاريهايي كه به آن دچار مي شوند درس نمي گيرند و مصائب و سختیهای زندگی را تصادفي مي دانند و حال آنکه خداوند می‌‌‌فرماید:

و لنَبْلُوكُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَيْرِ فِتْنَة وَ إِلَيْنا تُرْجَعُون  (35 / انبیاء)

و شما را به شرّ و خير در ابتلا و فتنه می افکنیم و (بدانيدكه) به سوي ما بازمي گرديد.

این آیه شریفه نیز به وضوح نشان می‌‌‌دهدکه فتنه، عبارت است از مواجهه انسان با امور خیر و شرّ در دنیا. دنيا با زينتها و رنگهاي فناپذير و توخاليِ خود موجبِ ایجاد تعلقات در دل انسان مي شود و در درون انسان جهنمی از خواست ها و باید ها و نبایدها برپا می کند. شكي نيست كه ضروريات انسان در دنيا موجود است، اما دسته اي از انسانها براي دستيابي به آن مدام در اضطراب اند و آنها كه از خوشي های دنیا استفاده مي كنند، و به آنها وابسته­اند. لاجرم روزی بايد آنها را ترك كنند و مرگ را استقبال كنند و به خاطر جدايي از دنيا در عذابی پر حسرت قرار بگيرند. همین است که امام صادق (ع) هشدار می دهد که:

هر كس بيشتر بدنيا آلوده باشد، هنگام جدائى از آن، حسرتش سخت‌تر خواهد بود. [7]

زیرا که در اين دنيا، نهايتِ زندگي مرگ و نهايتِ وابستگي ها جدايي است و بالطبع عاقل به چيزي وابسته نمي­شود كه ناچار آن را روزي رها خواهد كرد. حق تعالي باز در مورد فتنه در آیه 2 و 3 سوره مباركة عنکبوت می‌‌‌فرماید:

أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا يُفْتَنُونَ وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكاذِبين   (3/ عنکبوت)

آیا مردم می‌‌‌پندارند به محض آنکه گفتند: ایمان آوردیم، رها می‌‌‌شوند؟ (نه). بلکه به تحقیق ما در فتنه ‌انداختیم گذشتگان ايشان را و خداوند آشکار کرد راستگویان و دروغگویان را.

بنابر این، خداوند متعال کسانی را که در کوران بلاها و فتنه‌های جهنم، تقوا پیشه سازند و زينتهاى دنيا را رها کنند و در عوض، عشق و محبت حق تعالی را اختیار کنند، از جهنمِ فتنه ها خارج می‌‌‌نماید، ولی ستمکاران به واسطه وابستگيها و ظلم و ستمها در آن به زانو می افتند و به جزای کفر و گناهان خویش مجازات می‌‌‌گردند. اما با اینهمه، خداوند متعال به تناسبِ انگيزه هاي بندگان و خواست هاي آنها شرايط را براي شان فراهم مي كند و همين انگيزه ها و تمنيّات انسان است كه شخصيت او را تشكيل مي دهد. پس اگر انسان خواست خود را در راستاي خواست خداوند متعال قرار دهد، و جز رضا و لقاى وى را طلب نکند به سعادت ابدی و رهایی از جهنمِ طبیعت دست می یابد.[8]


[1] –  دامپادشا  (سخنان بودا) – ص 83

[2] – اِقْطَعْ زِيَادَةَ اَلْغَفْلَةِ عَنْ نَفْسِكَ وَ أَطْفِ نَارَ اَلشَّهْوَةِ مِنْ نَفْسِكَ   (بحار الأنوار ,  جلد۶۷ ,  صفحه۲۲)

[3] – يَا بُنَيَّ اِمْلِكْ نَفْسَكَ عِنْدَ اَلْغَضَبِ حَتَّى لاَ تَكُونَ لِجَهَنَّمَ حَطَباً    (الإختصاص  ,  جلد۱  ,  صفحه۳۳۶)

[4] – «یا دنیا! اخْدِمِي مَنْ خَدَمَنِي وَ أَتْعِبِي مَنْ خَدَمَك »   (وسائل الشیعه – جلد 16 – صفحه 17 )

[5] – اصطلاحات الصوفیه – صفحه 28

[6] – إِنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُكَلِّمَ النَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِم.   (تحف العقول ,  جلد۱ ,  صفحه۳۷)

[7] – مَنْ كَثُرَ اِشْتِبَاكُهُ بِالدُّنْيَا كَانَ أَشَدَّ لِحَسْرَتِهِ عِنْدَ فِرَاقِهَا    (الکافي  ,  جلد۲  ,  صفحه۳۲۰)

[8] – براي همين است كه خداوند متعال مي­فرمايد: g قُلْ ما يَعْبَؤُا بِكُمْ رَبِّي لَوْ لا دُعاؤُكُمْ فَقَدْ كَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ يَكُونُ لِزاماً h (77/ فرقان) بگو: « چه قدر ارزش بگذارد پروردگارم براى شما اگر خواست شما نباشد؟، اما شما (آيات خدا و پيامبران را) تكذيب كرديد، و به خاطر همين تكذيب (با خواستهايتان) ملازم مي­شويد.

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *