مصائب: بازتابِ نافرمانی انسان

يكي از مهمترين مسائلي كه اديان گذشته پيش از اسلام نيز آن را مطرح نموده اند، مسئله سختيها، بيماريها، شرور و خلاصه توجیه مصيبتهايي است كه انسان در طول زندگی اش همواره با آنها برخورد می کند. سختيها و رنجهايي كه از آغاز تولد با آن دست به گريبان هستيم، به ظاهر هيچ­گونه توجيه منطقي و عادلانه ندارد، شايد بتوانيم به شكل موقتي چنين مواردي را به حكمت و خواست خداوند موكول كنيم و از كشف حقيقت آن سرباز زنيم، اما حقيقت هيچگاه پنهان نمي­ماند و آخرين كتاب آسماني “قرآن کریم” كه همه چيز در آن بيان شده، به وضوح و روشني هر چه تمام­تر مطالبي كه در كتب اديانِ كهن به اجمال بيان شده بود را تأييد و تبیین نموده است.

همانطور که هیچ دانش آموزی در صورت رد شدن در امتحان، نمی‌تواند کسی جز خود را ملامت کند- بلکه برای قبولی در امتحان باید، خودش تلاش کند- هیچ انسانی هم نسبت به مصیبتها و بلاهایی که برایش حادث می شود نمی‌تواند دیگری را مقصر قلمداد کند. همین است که می فرماید:

وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى  (18 / فاطر)

و هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نمی گیرد.

 

و حتی می‌‌‌فرماید:

وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْديكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثير (30 / شوری)

و هر مصیبتی که به شما می‌‌‌رسد، کسب دستان خود شماست و حال آنکه خداوند از بسیاری از گناهان چشم پوشی می‌‌‌کند.

 

بر طبق این آیات شریفه، هرچه از مصیبت‌ها و سختی ها که به ما می رسد، حاصل عملکرد ناپسند خود ماست که به ما بازمی‌‌‌گردد و در اصل، نتیجه‌اي است که باید آن را تحمل کرد و آن را با رضا وتسلیم قبول نمود تا جزای اعمال خویش را دیده و به این شکل، دیون و حقوقی که به اداي آن مُلزم هستيم را بپردازیم و البته که تنها با همین بینش و آگاهی است که عدل خداوند متعال را می‌‌‌توان درک نمود و همچنین صفاتی چون رضا و تسلیم را درخود بارور ساخت.[1] دیگر اینکه آگاهی از این مفهوم انسانها را از تجاوز به حقوق دیگران باز می‌‌‌دارد، زیرا با این حساب هرشخصي در می‌‌‌یابد که عکس العمل هر کار مساوی با آن و در خلاف جهت آن به او باز خواهد گشت.[2] حق تعالي در حديث قدسي مي فرمايد:

… اهل معصيتِ من از رحمت من نوميد نشوند كه اگر توبه كنند پس دوست ايشان منم و اگر مرا بخوانند پس من اجابت كننده ايشانم و اگر بيمار شوند من طبيب آنها هستم. پس آنها را با انواع محنتها و سختيها مداوا كنم تا اينكه (بالآخره) آنها را از گناهان و زشتيها پاك گردانم.[3]

 

پس این قانون که عقوبتِ گناهانِ بشر در قالبِ سختی ها و رنج ها به او باز می گردد تا او را پاک کند، سخنی است منطبق بر آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع). رسول خدا (ص) می فرماید:

«آنگاه كه در امت من ده خصلتِ پست ظاهر شود،‌ خداوند نيز ايشان را به ده بلا عقوبت نمايد؛ عرض كردند: آن عقوبتها چیستند؟

فرمود: هرگاه دعا و نيايش و مناجات كم شود، بلا نازل مي شود.

هرگاه صدقه دادن را ترك كنند، بيماريها شايع شوند.

هرگاه از پرداخت زكات خودداري كنند، مرگ در دام هایشان افتد

هرگاه كه سلطان ظالم شود، آسمان نيز بي باران شود.

هرگاه زنا و فحشاء بسيار گردد، موت ناگهاني هم بسيار گردد.

هرگاه ربا خواري بسيار شود، زلزله ها بسيار شود.

هرگاه كه به خلاف حكم خداوند حكم كنند، دشمن ايشان بر آنها مسلط شود.

هرگاه عهد خداوند را پايمال كنند، خداوند نيز ايشان را به قتل و كشتار مبتلا سازد.

و هرگاه كه كم فروشی و احتكار كنند، خداوند نيز آنها را به قحطی گرفتار کند.

سپس حضرت قرائت فرمود اين آيه شريفه را كه: ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ.  (41/ روم)

به سبب آنچه دستهاى مردم فراهم آورده، فساد در خشكى و دريا نمودار شده است، تا [سزاى‌] بعضى از آنچه را كه كرده‌اند به آنان بچشاند، باشد كه بازگردند.»[4]

 

امام رضا (ع) نیز مي فرمايد:

«هرگاه كه بندگان (خدا) گناهان تازه و نويى مرتکب شوند (كه سابقه نداشته)، خداوند نیز بر ايشان بلاهاى جدیدی مسلّط فرمايد كه قبلاً آنها را نديده باشند.»[5]

 

بيماريها، گرسنگی ها، درماندگي ها و شدايد و دشواريها همه و همه ماهيتي سوزنده و در عین حال سازنده مانند آتش دارند. همانطور كه آتش، خاصیت ضد عفوني و گند زدايي دارد، آتشِ سختي ها، مصائب، رنج­ها و دشواريها نيز روح انسان را پالايش مي­كند و به تدریج رشد مي­دهد. این حقیقتی است که در آیه ذیل به آن اشاره شده است؛

وَمَن أَعرَضَ عَن ذِكْرِي فَإِنَ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا … (124/ طه)

و هر كس از ياد من روی بگرداند، در حقيقت، زندگى تنگ [و سختى‌] خواهد داشت،

 

با نگاهی به آیات قرآن کریم که در آنها عبارت – معیشت[6]– بکار برده شده، معلوم می شود که مفهوم عبارت – مَعيشَةً ضَنْكاً – همانا سختی های جانفرسای زندگی دنیاست. جالب اینکه در تفسیر این آیه شریفه نیز این موضوع اثبات شده است؛ معاویه ً‌بن‌عمّار گوید:

به امام صادق (ع) عرض کردم: «منظور از سخن خداوند عزّوجلّ؛ فَإِنَ لَهُ مَعِیشَةً ضَنکًا چیست»؟

ایشان فرمود: «به خدا قسم! این آیه مخصوص غاصبانِ خلافت است».

عرض کردم: «آنها که در طول زندگی‌شان از بی‌نیازی بیشتری برخوردارند و تا زمان مرگشان نیز این چنین اند!!».

ایشان پاسخ داد: «به خدا قسم! آنها در رجعت، نجس خواهند خورد».[7]

 

بنابر این، کافران و دنیاپرستان چنانچه در زندگی کنونی دچار مصائب نشوند، در زندگی مجدد دچار زندگی سخت و جانفرسا خواهند شد و جزای اسرافکاران اینچنین است، حتی اگر خود ندانند و به یاد نیاورند، زیرا که فُقدان هر کدام از نعمتهای الهی در زندگی، موجب می شود که پس از آن، قدر آن را بهتر بدانیم و از آن در جهت بندگی خداوند استفاده نماییم؛ چه علتِ آن را به یاد آوریم، چه به یاد نیاوریم.

 

دکتر رئوف عبید در کتاب “انسان روح است نه جسد” می نویسد: «پرداخت ديون گذشته اعمالِ هر شخص -به حُكم قانون كارما- با ظهور جنون در بعضي از انسانها ارتباط مستقیم پیدا می کند، كه البته اين رابطه گاهي از طريق ارثي بودن اين بيماري از پدر و مادر، و يا يكي از نياكان ظاهر مي شود. لیكن در حقيقت عبارت از اين است كه روح اینها را از خودش و از افعالي كه در گذشته­ي طولاني خود مرتكب شده به ارث مي برد (نه از دیگری).»[8]

ديوانگي و جنون، حاصل عملكرد كفرآميز و جنايت­بار خود انسان است كه از او دور نمي­شود و در زمان و مكانی مناسب به وي باز می گردد. اما متاسفانه برخی افراد بدون توجه به محتوای آیات قرآن کریم در مورد بازتاب اعمال انسان در دنیا، می گویند: خَلق انسان های عقب افتاده بخاطر جهل و کوتاهی دیگران یا عوامل دیگر می باشد و سیستمِ آفرینش نقصی ندارد. در پاسخ باید گفت که اگر شما معتقدید که سیستم آفرینش نقص ندارد، پس نقوصی (مانند تولد انسان های ناقص الخلقه) که در آفرینش دیده می شود نیز به طور قطع نتیجه اعمال آن افراد است، مانند دیوانگی، نقص عضو و …..  .

بر همین اساس، او اذعان می دارد که: «ابلهان، كساني هستند كه در روي زمين به واسطه سوء استفاده از مَلِكاتِ فطري خود در سير كمال متوقف شده اند، در نتيجه روح آنها در تجسد بعدي در جسدي قرار مي گيرد كه اعضاي آن جسد، عاجز از تعبيرِ افكار و انديشه هاي خود برای دیگران مي باشد. اين ناتواني عقلي و جسماني از شديدترين عقوبت هاي روي زمين به شمار مي آيد. و تحمل اين عِقاب و عَذاب را ارواحي داوطلب مي شوند كه از گذشته خود توبه كرده اند و مي خواهند تاوان خطاهاي گذشته خويش را بدهند.»[9]

«لئون دني» دانشمند روح‏شناس فرانسوي نیز مي‏نويسد: «در تناسخ (یا همان رجعت های متوالی)، پليدي‏هاي روح، به واسطة تحمل شدايد زندگي و تجديد حيات و تكرار مرگ، تدریجاً زدوده مي‏شود… . همانطوري كه سيم و زر در بوتة آتشِ زرگر گداخته و پرداخته مي‏شود و با دست ماهر صنعت‏گران وگوهرتراشان، مبدّل به تاج و زيورآلات مي‏گردد و برتارك سلاطين و شاهان و نوعروسان قرار مي‏گيرد، تحمل شدايد از راه تناسخ (معاد محور) نيز موجب تصفية روح مي‏گردد.

افرادي كه در روزگار عمر، به مناسبت داشتن مقام و منصب عالي، مغرور و متكبر و خودخواه بودند، روحشان براي جبران خودستايي‏ها و ناروايي‏هاي خويش اغلب به شکل ديوانگان، ناقص‏الخلقه‏ها و معلولين، تولد مي‏يابند و براي جبران خودستايي‏هاي ديرينة خود، به ذلت و ناكامي‏ها رضايت مي‏دهند و در زندگي جديد، خضوع و فروتني پيدا مي‏كنند و از هر آنچه موجب سرفرازي آنها مي‏شود، محروم مي‏مانند تا تصفيه شوند.

پس در اين دنياي كنوني چنانچه با مجانین، معلولين و بيماران مواجه مي‏شويم، بايد به آنها ترحّم و شفقت نموده و از محبت و مهرباني به آنان دريغ نكنيم و بدانيم روح اين افراد كه با رنج و مسكنت دمساز است، از رنج و سختي احوال خويش با خبر است و ما نیز هشیار باشيم كه در ايام عمر، طوري رفتار نکنیم كه به سرنوشت آنها گرفتار شويم. زیرا هر اختلاف و نقص در وجود شخص ( خواه در جسد و خواه در عقل) علتی معين دارد، چون به حُكم قانون عمومي در جهانِ هستي؛ هيچ پديده اي بدون علت ظاهر نمي شود و آنچه را كه مردم از اين قبيل، نواقص و اختلاف و ظلم و ستم مي نامند، در اثر جهالت آنان به قانون عامِ وجود مي باشد و گرنه همه آنها مطابق با عالي ترين صورتهاي عدالت مي باشد.»[10]

 

                                                            *****

 

 

يكي دیگر از پرسشهايی كه در موردِ علتِ گرفتاری انسان به سختی ها و مصائب مطرح می شود اين است كه: آيا این محرومیت‌ها و رنج ها خواست و امتحان خداوند است؟ و یا تنها بازتاب اعمال ماست که به ما بازمی گردد؟؟! در صورت وجود پاسخی قانع کننده برای اینگونه سؤالات و با تغییر نوع نگرش به این نوع شرایط زندگی، یأس و نومیدی مفهوم خود را از دست خواهد داد و انگیزه انسان برای تصحیح اعمال خویش و شیوه برخورد او با چنین شرایطی نیز اصلاح می شود.

یکی از محکم ترین آیاتی که بازتاب اعمال مجرمانه در زندگی بعدی را به طوری واضح بیان می‌‌‌کند آیات 67، 68 و 69 سوره نمل است، آنجا که می فرماید:

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَإِذَا كُنَّا تُرَابًا وَآبَاؤُنَا أَئِنَّا لَمُخْرَجُونَ؟  (67/ نمل)

و كسانى كه كفر ورزيدند، گفتند: «آيا وقتى ما و پدرانمان خاك شديم، آيا حتماً دوباره بيرون آورده مى‌شويم؟

 

سپس در مقام انکار می گویند:

لَقَدْ وُعِدْنَا هَذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِنْ قَبْلُ إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِين  (69/ نمل)

اين را (یعنی بازگشت دوباره را) به ما و پدرانمان هم قبلاً وعده داده‌ بودند؛ اما اين جز افسانه‌هاى پيشينيان چیز دیگری نيست.

 

سپس در آیه 69 پاسخ صریحِ خداوند به افرادی که در مورد جزای اعمال در زندگی دوباره در شک و تردیدند این است که:

قُلْ سيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُجْرِمين

بگو ای پیامبر! (اگراین حقیقت را باور ندارید) پس سفر کنید در زمین و ببینید که سرانجام مجرمين به کجا رسیده است!

 

ترجمه ظاهری و سنتیِ اینگونه آیات -که در قرآن کریم به کرّات آمده- همان عبرت گرفتن از آثار باستانیِ برجای مانده از پیشینیان است، اما آیا تنها با مشاهده آثار باقیمانده از کافرانی که مرده ‌اند، می‌‌‌توان به عاقبت کار آنان و سرانجامِ زيان بار اعمالشان پی برد؟ و حال آنکه اين نتيجه تنها زماني قابل رويت است كه نتايج كفر و گناه ايشان در روي زمين قابل مشاهده باشد تا انسان بتواند از آنها عبرت بگیرد. به عنوان مثال: آیا تنها با مشاهده آثار برجاي مانده از فرعونيان باستان، مي‌توان به نتايج اعمال آنها پي برد؟ در حالیکه عاقبتي كه منظور نظر خداوند و مايه عبرت است به هيچ وجه در اين آثار ديده نمي‌شود. زيرا كه آثار باستاني و خرابه ها و ويرانه ها -هم از مؤمنان و هم از كافران- برجای مانده است و در این مورد تفاوت میان مومن و کافر قابل تشخیص نیست و صرفاً مطالعه چنين آثاري نشاندهنده عاقبت این دو گروه نخواهد بود، پس کیفر و عاقبت مجرمان چیست که در زمین قابل مشاهده، هول انگیز و هشدار دهنده است؟!

پس خداوند می فرماید: اگر به زندگی دوباره و برانگيخته شدن ايمان نداريد، پس در روي زمين گردش كنيد و عاقبت مجرمين و گناهكاران را نظاره كنيد و ببينيد كه مجرمان در حیات مجدد به چه مصيبتهايي گرفتار آمده­اند و چگونه به خاطر اعمالشان عقوبت مي­شوند؟ يكي كور، يكي لال، يكي گنگ، يكي فقير و ديگري عليل و ناقص و گرسنه …… . افرادی که در زندگی کنونی و بر اساس اعمال ناشایست خود، به شکل کودکانی متولد شده اند که در سنین خردسالي به بیماریهایی مانند سرطان گرفتار می‌‌‌شوند،[11] برخی به شکل نابینایان مادرزاد، انسان های ناقص الخلقه و… هزاران نمونه دیگر، بله. این چنین مواردی بهترین فرصت عبرت و هوشیاری برای انسانها است تا به صورت جدي از ظلم و ستم و تجاوز به حقوق انسانها خودداری کنند.

بنابر این، به شهادت قطعی این آیات؛ تنها و تنها مطالعه و مشاهده وضع اَسَف بار کافران در حیات مجدد، نکته ایست که می‌‌‌توان از آن عبرت گرفت. همین است که خداى عزّوجلّ به عيسى عليه السلام پند داد که:

اى عيسى! بيانديش و فكر كن و به دقت در اطراف زمين بنگر تا فرجام ستمكاران را ببينى.[12]

 

در سوره فجر نیز به آیاتی برمی خوریم که این حقیقت را به راحتی اثبات می کند. خداوند متعال می فرماید:

وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلَاهُ فَقَدَرَ عَلَيْهِ رِزْقَهُ فَيَقُولُ رَبِّي أَهَانَنِ

كَلَّا  بَلْ لَا تُكْرِمُونَ الْيَتِيمَ

وَلَا تَحَاضُّونَ عَلَى طَعَامِ الْمِسْكِينِ

وَتَأْكُلُونَ التُّرَاثَ أَكْلًا لَمًّا

وَتُحِبُّونَ الْمَالَ حُبًّا جَمًّا  (16 تا20/ فجر)

و چون او را بیازماید و روزی اش را تنگ گرداند (دلتنگ و غمین شود و) گوید: خدا مرا خوار گردانید.

این چنین نیست که می پندارید، بلکه [زبونی، خواری و دور شدن شما از رحمت خدا برای این است که] یتیم را گرامی نمی دارید.

و فقیر را بر سفره طعام خود به میل و رغبت ننشانید.

و ارث را به تمامی می‌خورید

و مال دنیا را بسیار دوست می دارید.

 

بنابر این آیات نیز راندن یتیم، منع دیگران از اکرام یتیمان، جمع کردن مال و ثروتی که حق دیگران بوده … همه و همه؛ علت تنگی رزق و سختی در زندگی است. در نتیجه کودکانی که از ابتدا در چنین شرایطی زندگی می کنند را نیز نمی توان از این قائده مستثنی کرد، بلکه آنها نیز سختی و رنج را خودشان در زندگی های گذشته برای خود رقم زده اند و آن را با خود به زندگی کنونی آورده اند.

در بخش بعدی مسئله معلولیت ها و علل معنوی آن بیشتر مورد بررسی قرار خواهد گرفت.

 

[1] – شايد برخي تصور كنند كه اگر قرار باشد به هر چيزي كه برايمان پيش مي­آيد رضا بدهيم و تسليم شود. پس اراده انسان چه معنايي دارد؟ پاسخ اين است كه انسان تنها در مقابل مواردي كه او را به معصيت خداوند و تأييد ظلم و ستم و ناحقي وادار مي­كند هيچ گاه نبايد تسليم و راضي شود، اما در مواردي غير از اين، مبارزه ما با شرایط موجود، عدم تسليم دربرابر خواست حق مي باشد. راضي و تسلیم نشدن و اطاعت نكردن ظالمان، امري است كه به وضوح در صحنه كربلا  توسط امام حسین (ع) و یاران با وفایش قابل درك است.

[2]– اصلي كه قانون سوم نيوتن در جهان طبيعت نيز آن را بيان مي كند. به اين مفهوم كه هر عملي عكس العملي دارد در همان اندازه ولي در جهت مخالف آن.

[3]– أَهْلُ طَاعَتِي فِي ضِيَافَتِي- وَ أَهْلُ شُكْرِي فِي زِيَادَتِي وَ أَهْلُ ذِكْرِي فِي نِعْمَتِي- وَ أَهْلُ مَعْصِيَتِي لَا أُويِسُهُمْ مِنْ رَحْمَتِي- إِنْ تَابُوا فَأَنَا حَبِيبُهُمْ وَ إِنْ دَعَوْا فَأَنَا مُجِيبُهُمْ- وَ إِنْ مَرِضُوا فَأَنَا طَبِيبُهُمْ- أُدَاوِيهِمْ بِالْمِحَنِ وَ الْمَصَائِبِ- لِأُطَهِّرَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعَايِب‏.  (بحار الانوار – جلد74 – ص42)

[4] –  وَ قَالَ اَلنَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : إِذَا ظَهَرَتْ فِي أُمَّتِي عَشْرُ خِصَالٍ عَاقَبَهُمُ اَللَّهُ بِعَشْرِ خِصَالٍ …  .  (جامع الأخبار ,  جلد۱ ,  صفحه۱۸۰ )

[5] – طرائف الحكم- جلد1- ص126

[6] – آیاتی که در آن از عبارت – معیشت- استفاده شده مانند: (20/ حجر)، (10 / اعراف)، (58 / قصص) و (32/ زخرف)

[7] – الصّادق (علیه السلام)- عَنْ مُعَاوِیَهْ ‌بْنِ‌عَمَّارٍ قَال قُلْتُ لِأبی عبد الله (علیه السلام) قَوْلُ اللَّهِ فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَةً ضَنْکاً قَالَ هِیَ وَ اللَّهِ لِلنُّصَّابِ قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ قَدْ رَأَیْنَاهُمْ دَهْرَهُمُ الْأَطْوَلَ فِی کِفَایَهْ حَتَّی مَاتُوا قَالَ ذَاکَ وَ اللَّهِ فِی الرَّجْعَهْ یَأْکُلُونَ الْعَذِرَهْ.   (تفسیر اهل بیت علیهم السلام ج۹، ص۳۰۴ بحار الأنوار، ج۵۳، ص۵۱/ القمی؛ ج۲، ص۶۵/ نورالثقلین/ البرهان)

[8] – انسان روح است نه جسد – ص 367

[9] – انسان روح است نه جسد – ص 369

[10]–  عالم پس از مرگ- نوشته لئون دنی  – بخش 29

[11]– شايان ذكر است كه هم اکنون دانشمندان هیچ توضیحی برای علت به وجود آمدن بیش از دو سوم کل بيماريهاي مادرزادی و نقص عضوها ندارند و برخلاف سرطان در بزرگسالان، اکثریت قریب به اتفاق سرطان های کودکان (به ظاهر) علت مشخصی ندارد.

[12] –  وعَظَ اللّه ُ عزّوجلّ عيسى عليه السلام : يا عِيسى اِعْقَلْ وَ تَفكّرْ و انظُرْ في نواحِي الأرضِ كَيفَ كَانَ عَاقِبةُ الظّالِمين .  (الكافي : 8/140/103 )

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *